سرچشمه گلآلود است چرا خیلیها به کارشان علاقه ندارند؟ بهراحتی تمام: چون نمیدانند برای چه دارند کار میکنند. اگر آدمی بداند که برای چه دارد کار میکند، آنوقت است که میتواند به کارش نیز عشق بورزد. کار میتواند درآمدزا باشد، میتواند درآمدزا نباشد. اولین تلقی از کار که باید اصلاح شود، این است که همه کارها، الزاما درآمدزا نیستند. مادری که خانه را برای بچهها و همسرش مهیا و آماده میکند، در حال انجام یکی از سختترین کارهای جهان است. اما کار او برای او هیچ درآمدی ندارد؛ آنهم در حالی که واجب و لازم است. نکته اینجاست که اگر این کار را، فرد دیگری غیر از او بخواهد انجام بدهد، باید برای انجامش، وقت و هزینه صرف شود؛ اما این کار توسط او، فارغ از هر هزینهای، به سرانجام میرسد.
مهمترین نکته در ایجاد علاقه به کار، اصلاح و ایجاد فلسفه کاری است. فلسفه؟ نترسید؛ قرار نیست از کلمات قلمبهسلمبه استفاده کنیم. فلسفه، یعنی چرا؛ به همین راحتی. یعنی مدام کلمه چرا را مطرح میکنید و به هر حال...